رمزگشایی

صدرا محقق| الواحی که هویت چند هزارساله را در خود پنهان کرده‌اند آیا می‌توان از آنها رمزگشایی کرد؟

 

خبرگزاری میراث آریا وابسته به سازمان میراث فرهنگی روز چهارشنبه خبری روی خروجی خود قرار داد که در شرح آن اینگونه نوشته شده بود: «لوح‌های گلی که از سال 1974 تاکنون در انبار موزه ملی ایران رها شده بود برای رمزگشایی، ‌از جعبه‌های 37 ساله خارج شد». در ادامه این خبر به نقل از آزاده اردکانی، رییس کل موزه ملی ایران آمده است: «در حال حاضر یکی از انبارهای موزه ملی در حال تخلیه کل اشیای طبقه‌بندی شده است.اشیای این انبار از کارتن‌ها و جعبه‌های فرسوده خارج و دسته‌بندی شده است، تعدادی از این اشیا ثبتی و تعدادی فرهنگی بوده که اشیای ثبتی پس از ثبت و عکسبرداری به بخش‌های مرتبط فرستاده شده است. این الواح گلی که 37 سال در انبار موزه ملی ایران رها شده بود در حال حاضر برای «رمزگشایی» برای استفاده عموم به بخش کتیبه‌های موزه سپرده شده است.»

در وضعیتی که مدت‌هاست از حوزه میراث فرهنگی کشور خبری جز تخریب و ویرانی آثار تاریخی و خارج شدن آثار ثبت شده ملی از لیست به ثبت رسیده به گوش نمی‌رسد این خبر می‌توانست خبری خوشحال‌کننده و امیدبخش باشد، اما آنگونه که «ملت ما» از کارشناسان و باستان‌شناسان برجسته این حوزه کسب اطلاع کرده است.الواحی که رییس موزه ملی از آنها سخن می‌گوید سال‌ها پیش رمزگشایی و متن آنها ترجمه شده است. کامیار عبدی استاد دانشگاه و باستان‌شناس برجسته ایرانی است. او فارغ‌التحصیل دکترا از دانشگاه میشیگان و پیش از این استاد کالج «دارتموت» در ایالات متحده است.از وی در نشریات بین‌المللی و داخلی مقالات متعددی منتشر شده که در روشن ساختن برخی از سوالات باستان‌شناسی دوره مس و سنگ و آغاز تاریخی ایران بویژه در رابطه با دوران عیلامی بسیار موثر بوده است. دکتر عبدی همچنین سردبیر مجله باستان‌شناسی و تاریخ از انتشارات مرکز نشر دانشگاهی است. با او در رابطه با خبری که به نقل از رییس موزه ملی منتشر شده به گفت‌وگو نشستیم.او در این‌باره به «ملت ما» می‌گوید: «به نظر من این خبر ارزش و صحت چندانی ندارد، چرا که تا جایی که من اطلاع دارم اغلب الواح تاریخی ایران که در موزه ملی هستند رمزگشایی و ترجمه شده‌اند، معلوم نیست رییس موزه ملی از کدام الواح سخن می‌گوید. حدود 10 سال پیش شاهرخ رزمجو قبل از آنکه از ایران برود و به موزه ملی بریتانیا ملحق شود، تالار کتیبه‌های موزه ملی را راه‌اندازی کرد و همه الواح و کتیبه‌های باستانی موجود در موزه را ساماندهی و رمزگشایی کرد.اینکه حالا رییس موزه ملی از ساماندهی و ترجمه الواح باستانی سخن می‌گوید به نظر من بیشتر یک کار تبلیغاتی و رسانه‌یی است، اینها بیشتر در پی فیل هوا کردن هستند تا انجام کارهای کارشناسی و علمی در زمینه باستان‌شناسی کشور». این استاد دانشگاه در ادامه می‌افزاید: «اکثر کتیبه‌های ارزشمند موجود در موزه ملی ایران توسط هیات معروف فرانسوی از شوش و چغازنبیل به دست آمده است برخی دیگر نیز از «هفت تپه» و «گودین» کشف شده که همه اینها کمی بعد از کشف خوانده و رمزگشایی شده است.برخی از کتیبه‌های دوران عیلامی نیز که از چغاگاوانه» در اسلام‌آباد غرب بیرون آمده بود را ما به امریکا بردیم و بعد از خواندن و رمزگشایی به ایران بازگشت دادیم نیز هم‌اکنون در تالار کتیبه‌ها نگهداری می‌شوند. این الواح که مربوط به دوران عیلام میانه است توسط «متیو استولپر» زبان شناس برجسته دانشگاه شیکاگو خوانده شده است».دکتر عبدی همچنین در ادامه در رابطه با این اظهارنظر رییس کل موزه ملی ایران که گفته است «از مهم‌ترین اشیای خارج شده از این انبار 2 لوح گلی با خط عیلامی است که توسط «ویلیام فاملر» در فارس کشف شده و متعلق به سال 1974 بوده است» نیز می‌گوید: «اولا نقل قول منتشر شده از خانم اردکانی اشتباه است. اسم صحیح کسی که این الواح را کشف کرده است «ویلیام سامنر» است و فاملر اشتباه است، دوم نیز اینکه بر اساس شناختی که من از این استاد برجسته دارم بعید به نظر می‌رسد کسی مانند ویلیام سامنر لوحی تاریخی را یافته باشد و آن را نخوانده و رمزگشایی نکرده باشد. تا جایی که من نیز اطلاع دارم دو لوح گفته شده در همان زمان رمزگشایی شده است و متن آنها نیز موجود است». این باستان‌شناس برجسته ایرانی همچنین در ادامه در رابطه با افرادی که توانایی خواندن و ترجمه الواح و کتیبه‌های تاریخی را دارند به «ملت ما» می‌گوید: «از جمله برجسته‌ترین کسانی که در این زمینه می‌توانند کار کنند یکی دکتر عبدالمجید ارفعی است، همچنین شاهرخ رزمجو و دکتر بهزاد مفیدی هستند که اولی همکاری‌اش با موزه ملی را از چند سال پیش قطع کرده و در موزه ملی بریتانیا مشغول به کار شده و دومی نیز در آلمان ساکن است. به غیر از این سه نفر، من فرد دیگری را برای این کار سراغ ندارم. «دکتر عبدالمجید ارفعی شاگرد پروفسور هلوک است که بخشی از الواح تخت جمشید را رمزگشایی کرده است و شاهرخ رزمجو نیز در زمینه فارسی باستان و خط میخی تبحر دارد. علاوه بر این شهرام زارع باستان‌ شناس و از کارشناسان حوزه میراث فرهنگی در رابطه با جزییات دیگر این خبر به «ملت ما» می‌گوید: «این خبر یک رخداد تخصصی است اما در متن خبر هیچ اشاره‌یی به افرادی که قرار است این الواح یا کتیبه‌ها را بخوانند نشده است، برای اظهارنظر در این‌باره باید اسامی کسانی که قرار است این ماموریت را انجام دهند نیز اعلام شود تا افکار عمومی و علاقه‌مندان حوزه میراث فرهنگی، اساتید و دانشجویان باستان‌شناسی بدانند قرار است این کار توسط چه کسانی انجام پذیرد».با همه این تفاسیر و با توجه به اظهارنظر این کارشناسان در رابطه با خبری که رییس موزه ملی اعلام کرده است، به نظر می‌رسد این اقدام بیش از آنکه اقدامی در راستای روشن کردن زوایایی از تاریخ کهن کشور باشد، به اقدامی تبلیغاتی و رسانه‌یی برای جلب‌توجه بیشتر شبیه است. از نخستین روز آغاز به کار خانم آزاده اردکانی در سمت ریاست موزه ملی، یکی از انتقادات اساسی که از سوی کارشناسان و اساتید باستان‌شناسی و میراث فرهنگی کشور به او وارد می‌شود نداشتن تخصص در زمینه کاری مربوطه است. بسیاری بر این نظرند عامل اصلی انتخاب اردکانی به این سمت آشنایی او با بقایی رییس سازمان میراث فرهنگی و مشایی رییس دفتر ریاست‌جمهوری بوده است. پیش از این و از زمان راه‌اندازی موزه ملی همه کسانی که ریاست این موزه را بر عهده داشته‌اند از برجسته‌ترین باستان شناسان کشور به حساب می‌آمده‌اند.


نشست باستان شناسی مهر

روز چهارشنبه 29 دی‌ماه 1389 نشستی با عنوان «باستان‌شناسی دین مهر» در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد. این نشست با همت دوفصلنام? «باستان‌پژوهی» و با همکاری جمعیت فرزندان شاهد و ایثارگر و دیده‌بان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
در این نشست که همزمان با آن شماره جدید مجل? «باستان‌پژوهی» نیز رونمایی شد، باستان‌شناسان درباره آخرین یافته‌های باستان‌شناختی مربوط به این موضوع که در محدوده مرزهای ایران کنونی به دست آمده، سخن گفتند.این نشست با سخنرانی سیدمحمود موسوی (باستان‌شناس پیشکسوت و مدیر مرکز باستان‌شناسی ایران در سال‌های ده? 1360)، گشایش یافت و سپس به موضوع «باستان‌شناسی دین مهر» پرداخته شد.

تاریخچ? نشریات باستان‌شناسی ایران

 در آغاز برنامه، محمود موسوی دربار? «تاریخچ? نشریات باستان‌شناسی» سخن گفت. او در سخنرانی‌اش گزارشی از انتشار مجله‌های باستان‌شناسی در ایران‌، از آغاز تا‌کنون‌، بازگو کرد. موسوی گفت: «در آغاز قرن گذشت? میلادی گزارشهای کاوشهای شوش توسط ژاک دمورگان به زبان فرانسه چاپ شد که در سالهای بعد با آمدن دمکنم تغییر نام داد اما همچنان ادامه یافت و مبدل به یک سلسله انتشارات دامنه‌دار شد. با این حال، اگر از «آثار ایران» که توسط آندره گدار و به زبان فرانسه منتشر شد و بخشهایی از آن در همان زمان توسط محمدتقی مصطفوی و بهمن کریمی به فارسی ترجمه شد، بگذریم، تا سال 1329 خورشیدی هیچ نشریه فارسی‌زبانی درباره باستان‌شناسی ایران نداشته‌ایم. در این سال، جلد نخست «گزارش‌های باستان‌شناسی» منتشر شد. این جلد دربردارنده ترجمه‌هایی از گل‌نبشته‌های یافته‌شده از تخت‌جمشید و همچنین گزارش کاوشهایی از باستان‌شناسان ایرانی همچون حاکمی، راد، سامی و... است. از سال 1329 تا اسفند 1338 چهار جلد از «گزارش‌های باستان‌شناسی» چاپ شد و هر کدام دارای مقالات دانشورانه‌ای درباره کاوش‌های باستان‌شناسی در تپه حسنلو، گیلان، پاسارگاد و تخت‌جمشید و محوطه‌های دیگر و همچنین حاوی ترجمه‌هایی نیز بود.موسوی در ادامه افزود: «مجله دیگری که پس از آن منتشر شد‌، «‌باستان‌شناسی و هنر ایران» نام داشت. شماره نخست این مجله در زمستان 1347 با مدیریت محمود خلیقی و سردبیری دکتر پرویز ورجاوند انتشار یافت. این مجله تا ده شماره منتشر شد. در ده? 1350 فیروز باقرزاده با تشکیل «مجامع سالان? کاوشها و پژوهشهای باستان‌شناسی» هر سال دست به انتشار گزارشهای ارائه شده به این سمپوزیم‌ها می‌زد که پنج سال متوالی انتشار یافت و به نوعی جایگزین یک نشریه مستمر شده بود. در ده? 1350 نیز گروه باستان‌شناسی دانشگاه تهران‌، مجله «مارلیک» را به همت دکتر نگهبان منتشر کرد که دو شماره‌ چاپ شد و پس از انقلاب نیز با تغییر نام به «کند و کاو»، یک شماره منتشر شد. در ده? 1360 خورشیدی مجله «اثر» و «مجله میراث فرهنگی» در سازمان میراث فرهنگی و «مجله باستان‌شناسی و تاریخ» در مرکز نشر دانشگاهی منتشر شد. از آن میان، «مجله میراث فرهنگی» تعطیل شده است اما «مجله باستان‌شناسی و تاریخ» اکنون بیش از دو دهه است که انتشار می‌یابد. در دهه 1380 چندین مجل? دیگر هم آغاز به انتشار کردند که عمدتاً روال انتشار منظمی ندارند. از جمله آنها باید به مجل? «باستان‌شناسی» (به سردبیری دکتر ملاصالحی) و مجل? «نامه پژوهشگاه» اشاره کرد. هرچند که اکنون باید سازمان میراث فرهنگی نشریه‌هایی معتبری در این راستا می‌داشت، اما چنین موضوعی را جدی نگرفته است. از دیگر مجلات باستان‌شناسی، مجل? «باستان‌پژوهی» است. ‌دور? قدیم مجله «باستان‌پژوهی»، در سال 1377 به دست گروهی از دانشجویان باستان‌شناسی دانشگاه تهران و با سردبیری شهرام زارع منتشر شد. این مجله در سال 1385 با مجوز سراسری در قالب دور? جدید منتشر شد که تاکنون انتشار آن ادامه پیدا کرده است. این مجله یکی از دو صدای جامعه باستان‌شناسی ایران است. صدای اول، «مجله باستان‌شناسی و تاریخ» است و صدای دوم «باستان‌پژوهی». هر چه از این دست مجله‌ها منتشر بشود‌، نفسی تازه برای باستان‌شناسی ایران است. باستان‌شناسی ما بیماری است که نیاز به مداوا دارد تا بتواند سرپا بماند و خود را به جهان بشناساند. بی‌گمان باستان‌شناسی ایران از داشتن تریبون‌هایی همانند مجله «‌باستان‌پژوهی» بی‌نیاز نیست.» 

 

 

آیا شاهین نماد جانورنمای ایزدِ مهر است؟

شهرام زارع‌، مدیر مسوول و سردبیر مجله «‌باستان‌پژوهی»، سخنران پایانی این نشست بود. او در آغاز سخنان خود گفت: «‌رسم نیست که برای انتشار مجله‌ای آیین رونمایی انجام شود. اما این برنامه بهانه‌ای است تا نقد و بررسی خوانندگان را از نزدیک بشنویم. از سوی دیگر سبب می‌شود پیوند میان باستان‌شناسان و علاقمندان به مسایل این حوزه برقرار شود. به‌ویژه آن‌که در جامع? ما، برداشت‌های گوناگون و اغلب نادرستی از کار باستان‌شناسی وجود دارد... بگذریم از این که این روزها وضعیت باستان‌شناسی و میراث فرهنگی بحرانی است و ما هر روز خبرهای هول‌انگیزی چه دربار? تخریب و تعرض به تپه‌ها، محوطه‌ها، امامزاده‌ها و یادمانهای تاریخی و چه دربار? عملکرد نامطلوب مدیریتی همچون واگذاری بناهای تاریخی برای درآمدزایی می‌شنویم. کشورهای همسایه ما محوطه‌های تاریخی و باستانی‌شان را با حضور گروه‌های بین‌المللی و چندرشته‌ای با برنامه‌های بلند‌مدت و چند‌ ده‌ساله مطالعه می‌کنند. در حالی که در اینجا مدیریت سازمان میراث فرهنگی در هیچ یک از محوطه‌های کشور زمینه انجام چنین پژوهشهای گسترده و درازمدتی را فراهم نکرده است.»اکنون بیش از یک سده است که مطالعات مهرشناسی در غرب سابقه دارد اما هنوز مطالعه‌ای باستان‌شناختی درباره این آیین در خاستگاه اصلی‌اش یعنی ایران انجام نشده است. یکی از مشکلاتی که پژوهشگران این حوزه در سطح بین‌المللی همواره از آن گلایه کرده‌اند نیز این بوده که اطلاعات باستان‌شناختی درباره آیین مهر در خاستگاه‌های آن اندک بوده است.» سپس وی با برشمردن شماری از یافته‌ها از مجموعه باستانی قلعه ضحاک در هشترود آذربایجان شرقی به یک نگار? گچبری‌شده از "شاهینی که پنجه بر پشت گاو زده" است اشاره نمود و گفت: «این نگاره در یک فضای 11 در 11 متر به دست آمده است و در کنار آن نگاره‌های دیگری همچون یک سرباز پارتی، سر چند شیر در حال غرش، تصویر یک ایزدبانو، تصویر یک مرد در درون گل نیلوفر یا پرتوهای خورشید، به دست آمده است. هر یک از این نگاره‌ها، خصوصاً در آیین رازوری میترای رومی حامل معناهایی در پیوند با میترا هستند و شاید بتوان آنها را از این منظر تحلیل کرد. با این حال، نگاره شاهین و گاو در میان آنها بسیار شاخص است و مشخصاً با شمایل‌نگاری میترا در غرب تشابه دارد.»
این باستان‌شناس گفت: «در آیین رومی، میترا در کالبدی انسانی تجسم شده که با خنجری در

دست در حال قربانی گاو است. در قلعه ضحاک نیز گاو به همان شکل تصویر شده اما به جای شخصیت انسانی میترا، شاهینی گاو را ربوده و شکار می‌کند.» وی ادامه داد: «در جهان ایرانی از سده چهارم پیش از میلاد، نگار? شاهینی که جانوری گاوسان را می‌رباید یا شکار می‌کند، در جاهایی همچون پازیریک در آسیای مرکزی، قفقاز و برخی نقاط دیگر بر روی اشیا یافته شده است که حاکی از دیرینگی آن در جهان ایرانی و تقدم بر دنیای رومی است».
زارع افزود: «در جهان یونانی و رومی خدایان را در کالبدی انسانی تجسم می‌کردند اما در جهان ایرانی چنین نبوده است و بیشتر نمادگرایانه بوده است.» وی با اشاره به نقش نبرد گاو با شیر (شیر گاوشکن) در تخت جمشید گفت: «برخی از پژوهشگران این نقش را نمادی نجومی می‌دانند اما شماری دیگر نیز آن را با مهرپرستی مرتبط می‌دانند. نگار? شاهینی که پنجه بر پشت گاو زده است نیز می‌تواند با شیر گاوشکن تشابهاتی داشته باشد و هر دوی آنها نمادهایی جانورنما از ایزد مهر باشند.»
وی در پایان گفت: «می‌دانیم که آیین میترای رومی تفاوت‌های بنیادینی با مهرپرستی ایرانی داشت، با این حال پژوهشگران در ریشه‌شناسی این آیین همواره به خاستگاه هند و ایرانی آن ارجاع می‌دهند و متفق‌القول‌اند که منشاء آیین در جهان هند و ایرانی است. اگر شواهد ما برای اثبات این امر که تصویرگری "میترای در حال قربانی گاو" برگرفته از نگار? شیر گاوشکن یا "شاهین در حال ربودن گاو" است، آنگاه شاید بتوان گفت که شمایل‌نگاری میترا رومی نیز ریشه در جهان ایرانی دارد.»


انتقال بخشهایی از سازمان میراث فرهنگی به استانها

برگرفته از ایسنا

 

 

عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی گفت: این کمیسیون می‌تواند از سازمان میراث فرهنگی درخواست کند، ارزیابی پنج شش ماهه‌ای از انتقال دو معاونت این سازمان به خارج از تهران ارائه کند.بهروز جعفری در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، بیان کرد: تا کنون درباره‌ی انتقال بخش‌هایی از سازمان میراث فرهنگی به استان‌های فارس و اصفهان، ارزیابی دقیقی انجام نداده‌ایم؛ هرچند مدت زیادی نیست که این طرح اجرا شده است، ولی ارزیابی دقیقی از پیشرفت کارها، رضایت ارباب رجوع و تقسیم کارها نداشتیم. فکر می‌کنم کمیسیون فرهنگی مجلس می‌تواند ارائه‌ی گزارشی را از سازمان درخواست کند تا ببینیم طرح موفق بوده است یا خیر.او در پاسخ به این‌که آیا بحث تحقیق و تفحص از سازمان میراث فرهنگی و گردشگری نیز در مجلس مطرح بوده است؟ اظهار کرد: برای سازمان میراث فرهنگی و گردشگری خیر، ولی این طرح برای سازمان حج و زیارت مطرح بود و این مسأله، اکنون دیگر مطرح نیست، زیرا پس از تغییراتی که در بخش مدیریتی انجام شد و آقایان قاضی‌عسگر و لیالی به این سازمان آمدند، مسائل را در کمیسیون توضیح می‌دهند.وی درباره‌ی برخی افراد که در سازمان میراث فرهنگی در چند سمت فعالیت می‌کنند نیز گفت: این مسأله از دو جهت قابل بحث است؛ نخست از نظر قانونی که دو شغله بودن افراد ممنوع است. البته تعریف شغل برای فردی است که به کاری مشغول باشد و از دستگاه مربوطه، حقوقی دریافت کند. هم‌چنین ممکن است به فردی با حفظ سمت، امور دیگری محول شود و اگر این امور با یکدیگر سنخیت داشته باشند، یک نوع بهره‌وری از نیروی انسانی صورت می‌گیرد.او افزود: اما اگر بین این امور سنخیتی وجود نداشته باشد، تعارض ایجاد می‌شود. یکی از فلسفه‌هایی که قانون داشتن چند شغل را منع کرده، به همین قضیه مربوط است.نماینده‌ی مردم سمیرم در مجلس در ادامه‌ی این گفت‌وگو درباره‌ی واگذاری بناها و اماکن تاریخی به بخش خصوصی نیز توضیح داد: خوب است که دولت تصدی‌گری را انجام دهد و کار اجرایی را به بخش خصوصی بسپارد؛ ولی در یک حوزه‌ی فرهنگی باید ساز و کاری به کار گرفته شود تا کسانی که به این حوزه می‌آیند، فقط نگاه اقتصادی نداشته باشند.وی گفت: در موضوع واگذاری، بخش‌های اقتصادی را به اقتصاددان‌ها و بخش‌های صنعتی را به صنعتگران می‌توان واگذار کرد؛ اما در حوزه‌ی فرهنگی نگاه نباید فقط اقتصادی باشد. اگر کسانی که می‌آیند، فقط این نگاه را داشته باشند، در بعد فرهنگی و حفظ میراث ممکن است غفلت شود.جعفری تأکید کرد: در بخش فرهنگی، علاوه بر نگاه فرهنگی و تاریخی، نگاه اقتصادی نیز باید باشد، زیرا بدون نگاه اقتصادی نگهداری صورت نمی‌گیرد. به‌طور مثال، قیمت بلیت‌های موزه 500 تومان است و حفظ موزه‌ها با این قیمت قطعا کار مشکلی است. درحالی‌که در هیچ کجای دنیا، ورودی موزه‌ها کم‌تر از دو دلار نیست. به این ترتیب، اگر نگاه اقتصادی نباشد بعد فرهنگی نیز تحت تأثیر قرار می‌گیرد.


کاوشهای باستانشناسی در شوش

سرپرست نخستین هیأت ایرانی کاوش‌های باستان‌شناسی در شوش

 

 

در اهمیت محوطه باستانی شوش باید نوشت که در ایران به لحاظ وسعت، هیچ محوطه‌ای به اندازه شوش وجود ندارد.
شوش وسیع‌ترین محوطه باستانی ایران است. در هیچ نقطه از جهان نیز محوطه‌ای نیست که بیش از 2 هزار سال پایتخت یک امپراتوری قدرتمند باشد. شهر باستانی شوش 2 هزار و یکصد سال پایتخت ایلام(عیلام)یان بود و 220 سال نیز پایتخت هخامنشیان شد. این موضوع، اهمیت تاریخی شوش را مشخص می‌کند.
اگرچه هخامنشیان پایتخت‌هایی مانند تخت‌جمشید، پاسارگاد، همدان و اندکی از بابل را نیز داشتند ولی پایتخت سیاسی و رسمی امپراتوری هخامنشی شهر شوش بود. تاریخ تمدن ایلامیان نیز براساس کاوش‌های صورت گرفته در شوش بود که مشخص شد. هرچند در اسناد موجود از آشوریان نامی از تمدن ایلامی برده شده بود ولی کاوش‌های باستان‌شناسی در شوش بود که مشخص کرد تمدن ایلامی از چه تاریخی شروع شد و چه زمانی به پایان رسید. کتیبه‌ها و خطوط زیادی نیز از شوش به دست آمد که همه آنها خوانده و مشخص شد که خط ایلامی در طول این 2 هزار و چند صد سال چه مراحلی را طی کرد.
کاخ هخامنشیان یا همان آپادانای موجود در شوش نیز اگرچه هخامنشیان کاخ‌های دیگری در تخت‌جمشید، همدان و بابل نیز داشته‌اند، از نخستین آپاداناهای ساخته شده در ایران است. ساخت آپادانا در تخت‌جمشید، حتی 6 سال پس از ساخت کاخ آپادانا در شوش شروع شد. قدمت تاریخی شوش حتی از تخت‌جمشید نیز بیشتر است. باستان‌شناسان فرانسوی معتقدند که شوش هخامنشی بر اثر زلزله و مرگ طبیعی نابود شده ولی در کاوش‌هایی که من به همراه همکاران خود در طول سال‌ها و به‌مدت 11 سال در شوش انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم که این شهر بر اثر حمله اسکندر مقدونی به ایران ویران شد.
درست است که شوش پس از حمله اسکندر در زمان هخامنشیان دیگر پایتخت نشد ولی همیشه به‌عنوان یکی از شهرهای مهم ایران شناخته می‌شد. در دوران داریوش که ضرب سکه در ایران مطرح شد شوش از جمله شهرهایی بود که سکه نقره‌ای ضرب می‌کرد نه سکه مسی و همین موضوع بیانگر اهمیت تاریخی این شهر است. در دوره اسلامی نیز که شوش توسط «ابوموسی اشعری» فتح شد، صاحب یکی از نخستین مساجد احداث شده در ایران و در قرن نخست هجری بود. تا جایی که در قرن دوم هجری مسجد بزرگ‌تری جایگزین همان مسجد شد. شوش به اندازه‌ای اهمیت یافت که حتی «منصور حلاج» به‌دلیل عقاید خود ناچار به گریختن از عراق شد، 6 ماه در شوش پناه گرفت و به‌دلیل جمعیت زیاد شهر شناخته نشد. شوش تا قرن پنجم هجری جمعیت زیادی داشت که از همین جمعیت بالا می‌توان به وسعت آن‌روز شوش پی برد.
به‌دلیل اتفاقات دو قرن ششم و هفتم هجری بود که نه تنها شوش بلکه شهرهایی چون جندی شاپور و عسگرمکرم نیز به‌طور کل فراموش شده و متروک شدند. «شوشتر» و «دزفول» هم دیگر رونق گذشته را نداشتند. در سال 1898 میلادی که «دمورگان» برای کاوش‌های باستان‌شناسی به شوش رفت، شوش در آن‌زمان تنها منحصر به مقبر? دانیال بود و چیز دیگری در آنجا به چشم نمی‌خورد. دمورگان با بیش از 2هزار کارگر به مدت 6ماه به کاوش در شوش پرداخت و نخستین ساکنان جدید شوش که پس از قرن‌ها زندگی را به این شهر تاریخی بازگرداندند، همان گروه کارگرانی بودند که در کاوش‌ها مشغول به کار شدند و همانجا اسکان یافتند تا به امروز که این نوشتار به بیان اهمیت شوش پرداخته است.


کاخی که محصور نیست

کاخ آپادانا در شهر تاریخی شوش، . کاخی که محصور نیست کاخ آپادانا در شهر شوش امروزه در مسیر عبور مردم و مسافران قرار دارد. این کاخ در خیابانی قرار دارد که به مقبره «دانیال نبی» و «دعبل خزایی» منتهی می‌شود. به همین دلیل بیشتر گردشگرانی که به شهر شوش سفر می‌کنند بی‌شک از بناهای تاریخی این شهر به‌ویژه کاخ آپادانا و محوطه ??? هکتاری شوش بازدید می‌کنند. گردشگران البته از کاخ و نمای بیرونی قلعه فرانسوی‌ها بازدید می‌کنند و بازدید از محوطه شوش به‌دلیل تعریف نشدن مسیر گردشگری برای آنها ناممکن است. بدین ترتیب تنها دور تا دور سمت غربی کاخ «آپادانا» و تپه «آکروپل» محصور شده و دیگر بخش‌های دور کاخ در جهت شمال، جنوب و شرق آن محصور نشده است. همین موضوع امکان تردد گردشگران و هر فرد دیگری را در این بخش از کاخ آپادانا فراهم ساخته و گاه حتی تردد خودروهای نیمه سنگین نظامی روی تپه‌های تاریخی حریم کاخ آپادانا نیز مشاهده می‌شود. انگارتنها گردشگرانی که به شکل هدفمند به شهر شوش می‌روند و از کاخ آپادانا بازدید می‌کنند می‌بایست از بخش غربی محصور شده، یعنی دروازه ورودی به محوطه کاخ وارد شوند اما اشخاص دیگر قادر به ورود به محوطه کاخ از جهات محصور نشده هستند و بدون هیچ مشکلی می‌توانند به کاخ وارد شوند. سال‌ها پیش دردهه ?? دیوارهایی دورتا دور محوطه کاخ آپادانا کشیده شده بود که اکنون بخش زیادی از همان دیوار محافظ نیز به‌دلیل بی‌توجهی و عدم‌رسیدگی از بین رفته است. اگرچه مدیر پایگاه میراث فرهنگی شوش در سال ?? اعلام کرد که با تخصیص اعتبارات ملی و استانی، حصارکشی سریع اطراف محوطه باستانی شوش در اولویت‌ پایگاه وسازمان میراث فرهنگی استان خوزستان قرار دارد، ولی این پایگاه با وجود دریافت اعتبار برای کشیدن حصار در اطراف محوطه آپادانا تنها موفق به ساماندهی دیوار غربی آن شد. به‌رغم آنکه محوطه ???هکتاری باستانی شوش دارای بودجه سالانه است ولی روند رو به‌رشد حصارکشی در اطراف محوطه باستانی آپادانا مشاهده نمی‌شود. همین موضوع سبب شده آنها که عمدا به قصد آسیب رساندن به این محوطه وارد کاخ می‌شوند به راحتی به هدف خود برسند. نکات دیگری که در نگاه نخست به کاخ آپادانا درخصوص ضعف حفاظتی از این مجموعه کهن می‌توان مشاهده کرد فقدان برجک‌های دید‌بانی، دوربین‌های مداربسته و حتی ماموران حفاظتی ناکافی در اطراف و یا داخل این محوطه باستانی است. تلاش کمرنگ مسئولان حفاظت از کاخ و محوطه آپادانا منجر به حضور افراد مختلف از راه‌های علامت‌گذاری نشده و باز بخش‌های دیگر غیراز بخش غربی کاخ شده است که به گفته افراد محلی به‌ویژه در تاریکی شب اقدام به تخریب کتیبه‌های بنا و محوطه آن می‌کنند.فقدان دوربین‌های مداربسته حفاظتی نیز آسیب رساندن به بدنه کاخ آپادانا و محوطه اطراف آن را به دور از چشم محافظان یگان حفاظت از آثار تاریخی بدون هیچ مانعی به راحتی فراهم ساخته است. از موانع حایل دسترسی به کاخ آپادانا نیز امروز تنها تیرک‌های بلااستفاده برجای مانده است. تخریب تنها کتیبه میخی آپادانا محوطه وسیع کاخ آپادانا و نداشتن حفاظت قوی از این مجموعه، اجازه نظارت مستقیم بر رفتار بازدیدکنندگان از محوطه آپادانا را نمی‌دهد. بدین ترتیب اگر فردی به قصد تخریب این محوطه و یا کتیبه آن وارد مجموعه شود به راحتی قادر به اجرای نیت خود برای از بین بردن کتیبه، بنا و حتی پایه‌های ستون‌ها خواهد بود. همین ?سال پیش بود که افراد ناشناس با تخریب یکی از پایه ستون‌های کاخ آپادانا تنها کتیبه موجود در محوطه را نیز از بین بردند و پس از آن بود که پایگاه میراث فرهنگی و گردشگری شوش با توجه به محصور نبودن محوطه و غیرقابل کنترل بودن آن به‌دلیل وسعت زیاد، تصمیم به حفاظت اضطراری از کتیبه و محصور کردن آن گرفت؛ هر چند که این اقدام نیز در حکم نوشدارو پس از مرگ سهراب بود! اقدامات تخریبی دیگری که به تازگی در کاخ آپادانا رخ داده است نیاز به ایجاد یک سیستم حفاظتی قوی به‌منظور جلوگیری از آسیب‌رساندن به این محوطه باستانی را اثبات می‌کند. تازه‌ترین اقدام تخریبی در محوطه کاخ آپادانا این بود که چند روز پیش تصاویری در یک سایت مجازی منتشر شد که به وضوح ضعف سیستم حفاظتی از آپادانا و به تمسخر گرفتن و تخریب بناهای تاریخی را گوشزد کرد روزنامه همشهری - ?? دی ????